درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 169
بازدید کل : 23856
تعداد مطالب : 283
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

سرگرمی - نشاط - خنده - تفریح در از همه چی




لوله هامون ترکیده زنگ زدیم لوله کش اومده. ی پسر جوون بود از این ساعت گنده ها دستش بود.
بابام برگشته میگه :ببخشید از این ساعت دیواریا که دستتونه مچیشم هست؟!
بدبخت نمیدونم تو کدوم افق محو شد هرکی فهمید زنگ بزنه به مامانش بگه نگرانشه!
.....................................................................
چه حس خوبیه..صبحا..که ازخواب بیدار میشی و اون هنوز خوابه.. خیره شی به چشمای بستش.. ظرافتشو ستایش کنی معصومیتش رو بپرستی... وبرای بارهزارم خدارو واسه عشقی که بهت بخشیده شکر کنی... چه حس قشنگیه
....................................................................
ببیـــن جِنـــآبـ..

خــعلیــ گُــندهــ شـــی...میشـــی بــآدیگــآردِ مـــآ

بَــــلهـ
........................................................

دو تا جوجه از بچگی عاشق هم بودند اما وقتی بزرگ شدند دیدن هر دوتا

شون خروسن! (نتیجه اخلاقی؛ تا وقتی جوجه ای عاشق نشو)

 

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : رضا

عکس های خنده دار و جالب آذر ماه 92



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:20 ::  نويسنده : رضا


میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم!
در ساحل کنار دریا ایستاده ای ,
هوای سرد ,
صدای موج
انتظار انتظار انتظار
… … به خودت می آیی ,
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ,
نه دستی که شانه هایت را بگیرد ,
نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد
اسم این تنهایی است....



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:19 ::  نويسنده : رضا

بابایی, هر بار دلم بازی کودکانه فرزند و پدری میخواست این عکس رو میدیدم..

بابایی بودن ِبا تو فقط یه رویا بود !

فرمانده ستاد لشگر ۲۷ محمد رسول الله سردارشهید ورامینی

آخرین دیدار با فرزندش



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:19 ::  نويسنده : رضا



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:18 ::  نويسنده : رضا



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:16 ::  نويسنده : رضا

پسـرا موجـوداتِ شــادی هستـن؛ چـــــــرا ؟؟
۱- اسم فامیلیشـون رو همیشه نگه میدارن
۲- مُکالماتِ تلفـنی شـون ۳۰ ثانیه بیشترنیست
۳- برای یه سفـر ۵ روزه یه شلوار جین کافیـه
۴- اگر جایی دعوت نشدن قهـر نمیکنن
۵- در طولِ زندگی نیازی به تغییـر مدل مو ندارن
۶- برای ۲۵ نفر در عرض ۲۵ دقیقه سوغاتی میخرن
۷- اگر به مهمونی برن و لباسـشون با دیگری یکی باشه
ضد حال براشون نمیشه بلکه با طرف دوست میشن
..........................................................................
وقــتی زنــــی دیــوانــه وار باتـــو بــحث میـکنه خـــوشــــحال بــــاش...

یــعنــی هـــنوز دوســت داره

یـــــعنــــی بـــراش مـهمــی

یــــعنــــــــی رو تــــو حســـاسِ...

یــــعنـــــــی روت غیـــــــرت داره...

یــــعنــــــی می خــــواد تـــــو دیــوانه....

بـــــــترس از ســــــــکوت زن,

چــــــــون نشانه پـــــایــــان توســـــت

زنی که ســـــــکوت کرد یعنـــی تــــورو بـــرای خـــودش تمـــــوم کرده...
.......................................................................................
از وقتی که شماره شو به بلَک لیست گوشیم انتقال دادم چند ماهی میگذره…
شیش،هفت تا اس داده بود که چند هفته بعد خوندمشون.
اون موقع از دستش عاصی بودم. واقعاً اذیت میکرد.
یه شب با یه شماره دیگه اس داد برا همین نرفت تو بلک لیستم
نوشته بودکه اگه میخوای دیگه اس ندم بهت،یه چیزی بگو.
بدون معطلی جواب دادم و همون چیزی رو که میخواست
براش فرستادم چون واقعاً دیگه نمیخواستم اس.ام.اساشو ببینم.
دیگه ا………س نداد
نمیدونم اصلاً چی شد که اینطور شد. دیگه سراغمو نگرفت
انگار نه انگار که من “هستم”
به هرحال اعتراف میکنم که خیلی دلم برای اس.ام.اس هاش تنگ شده.
اگه الان اینارو میخونی، ازت میخوام که یه شانس دیگه بهم بدی. قول میدم بچه ی خوبی بشم !
هم تو مسابقه ها شرکت کنم
هم آهنگپـیشواز داغ هفته رو انتخاب کنم و حتی با شارژ ۱۶۸۶۵۰ریال، برنده ۱۰۰ تومن اعتبار هدیه
داخل شبکه شم ..!
ایرانسل دوسِت دارم !
 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:14 ::  نويسنده : رضا



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:12 ::  نويسنده : رضا



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:12 ::  نويسنده : رضا

دل به دلم " ندادی" ...

دست در دستم "هم نگذاشتی"....

پا به پا "با من نیامدی"...

تو را به خدا برو.....

سر به سرم نگذار.....
قولش را به بیابان داده ام
...............................................................
پسرعموم اینا خونمون بودن.....بعداین پسرش2-3سالشه ازپله افتادزانوش یه کوچولو زخم شدوخون اومد!
باباش بغلش کردوگفت:الان بوسش میکنم خوب میشه
بوسش کردو گفتدی خوب شد؟؟
بچش باگریه گفت:گه خوردی! کو؟؟؟

اونوقت من بچه بودم سرم میخوردیه جا ضربه مغزی میشدم
مامانم میگفت بیابوس کنم خوب شه!
منم میدوئیدم میرفتم اون بوس میکرد وسرمن عین اسکلاخوب میشد
...............................................................
ینی من تا الان فکر میکردم این دخترایی که تو رانندگی روسری شون میفته
واسه خوشتیپی دوباره سرشون نمیکنن
نگو نمیتونن فرمون رو ول کنن

.................................................................

آهسته بیا

                                    چیزی هم ننوشتی

                             نظر هم نگذاشتی،نگذاشتی..

                              همان که بخوانی بس است

                            من به بی محلی آدمها عادت دارم


 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:57 ::  نويسنده : رضا

مامانم گفت بهش دست نزن ! <img src=



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:54 ::  نويسنده : رضا

کس:پشت نویسی جالب از راننده نیسان با ذوق!

عکس: یک پشت نویسی جالب از راننده نیسان با ذوق!

 پشت نویسی راننده نیسان


 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : رضا

غمگینم همانندِ
مادری که کودک بیمارش با لبخند به او میگوید: امسال، سین هشتم سفره ی ما سرطان من است...
__________________
خالصانه برای کودکان بیمار دعا کنیم..



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:50 ::  نويسنده : رضا


یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)

 


من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری !
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ، عاشق توام . . .

..........................................................


بابا نان ندارد
چشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت.

معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت:

بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد.

کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت:

اقااجازه!چرادروغ می گویید؟

…معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟

همکلاسی گفت :پدرم نان نداد،پدرم نان ندارد،پدرم رفت ،هرگزنیامد.

پدرم زیرباران رفت ودیگرنیامد.

سکوتی خشن برشهرک سردکلاس فائق شد.

معلم، تن لخت تخته را ازدروغ پاک کردوبازغالی که درجیبش داشت نوشت:

بابانان نداد،بابانیامد،بابازیرباران رفت وهرگزنیامد!...

.......................................................................
الان تواین هوای سرد چی میچسبه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه بستنی یخ زده خنک.

چیه فکرکردین الان میگم چایی یا آش؟ من بستنی دوس دارم
...............................................................
این پسرایی که همیشه ته ریش دارن

اینایی که هیچوقت موهاشون بلند نیست

اینایی که صداشون مردونست

اینایی که وقتی ازشون جدا میشی تا یه ساعت دستات بو عطرشونو میده

همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن دوست دارم!

اینایی که وقتی ازت دلخورن باهات حرف نمیزنن دوست داری محکم بغلشون کنی

اینایی که شبا موقع شب به خیر گفتن میگن مال خودمی

اینایی که بددهن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن بی ادب

اینایی که دستاشونو با دوتا دستت باید بگیری
.
.
.
.
.
اینا خیلی دوست داشتنین

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : رضا

C%20Ronaldo.jpg



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:44 ::  نويسنده : رضا