درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 524
بازدید کل : 24211
تعداد مطالب : 283
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

سرگرمی - نشاط - خنده - تفریح در از همه چی




دنیا رو می بینی ؟

حرف حرف میاره،

پول پول میاره،

خواب خواب میاره

ولی محبت خیانت میاره !


.............................................................

پسرها به خاطر دوستاشون حتی از عشقشون میگذرن

ولی دخترا برای اینکه پسری رو بدست بیارن آرزو میکنن که ،

سر به تن دخترای دیگه نباشه !!!
.............................................................

خـسـتـه تـر از آنـم کـه لـیـوانـی چـای

آرامـَم کـنـد ..

آغـوش ِ گـرم ِ تـو را مـی خـواهـم...
..............................................
کاش می شــــد " فقــــط " ، تو را داشته باشــــم....

خدا هـــــی بپرسد : خوب ، دیگر چه ؟؟!

من بگویـــم : هیچ ، هـــــمین کافیـــــــــست !!!

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:40 ::  نويسنده : رضا

مهم نیست دور باشی یا که نزدیک 

از رو به رو بیایی یا که روی بگردانی از من

ماه را از هر طرف که ببینی ماه است

❤❤


av3d05wmlijcwtlpu3y.jpg

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:38 ::  نويسنده : رضا

عروس خانم آیا وکیلم ؟! .................................................. . عروس رفته با دوست پسراش بهم بزنه خخخخخخخخخخ
............................................................................

وقتـــی دلـــت گــرفتـــه

.....................................................................
من اشتباه کردم !

به خیالم بوسه هایت ، تعهد هستند

آغوشت ، سر پناه

هدیه هایت ، قول وقرار

من اشتباه کردم !

هر چه بودی ، عادت بودی

نه فقط با من

با همه این طور بودی

...................................................................
دختره موهاش مش خفن از دماغش دوتا سوراخ مونده فقط لباش اندازه ی پشتی مبل شده نصف بیشتر عکسای پروفایلش یا لب استخره ?ا با تاپ و دامن نیم وجبه بعد خیلی جدی استاتوس گذاشته خسته ام از این مردهای شهوت پرست که فقط به جسم زن می اندیشند آخه حلوا شکری تو اون جسم تو چیزی به نام مغز هم پیدا میشه ؟؟ !!! انتظار داری تو رو که ببینن یاد زلال احکام بیفتن لامصبo_O

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:34 ::  نويسنده : رضا

دار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:33 ::  نويسنده : رضا

زنــان پاییــن شهـــر ریـاضی دانــان بــزرگی هستنــد !

آخــر هیـچ دانشمنــدی نمیتوانـد

نیــم کیلـــو گوجـه را بـه نــام آبگــوشتــــ

بیــن سیــزده نفر تقسیم کنــــد . . .
......................................................
پسرا سه جا از دخترا کم میارن . . .
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1 - نمره گرفتن از استاد
2 - مرخصی گرفتن از رئیس
3 - تاکسی گرفتن تو خیابون
...................................................................
بچه همسایه مون ۶ سالشه خورده بود زمین گفتم بیا بوسش کنم خوب شه ، برگشته میگه : نمیخوام ؛ تو زندگی زخم هایى هست که فقط یه نفر خاص باید بوس کنه تا خوب شه !!! ب اینا هم میگن بچه عایااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.................................................
 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : رضا

چـقدر دوسـتت داشـتم . . .

چـقدر نــــفـهمـيدي . . .

نمـي گـويم زيـباتــرين امـا . . .

تـو ، مـهربان تـرين آدم زنـدگيـــت را از دسـت داده اي . . .





دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:27 ::  نويسنده : رضا

لوله هامون ترکیده زنگ زدیم لوله کش اومده. ی پسر جوون بود از این ساعت گنده ها دستش بود.
بابام برگشته میگه :ببخشید از این ساعت دیواریا که دستتونه مچیشم هست؟!
بدبخت نمیدونم تو کدوم افق محو شد هرکی فهمید زنگ بزنه به مامانش بگه نگرانشه!
.....................................................................
چه حس خوبیه..صبحا..که ازخواب بیدار میشی و اون هنوز خوابه.. خیره شی به چشمای بستش.. ظرافتشو ستایش کنی معصومیتش رو بپرستی... وبرای بارهزارم خدارو واسه عشقی که بهت بخشیده شکر کنی... چه حس قشنگیه
....................................................................
ببیـــن جِنـــآبـ..

خــعلیــ گُــندهــ شـــی...میشـــی بــآدیگــآردِ مـــآ

بَــــلهـ
........................................................

دو تا جوجه از بچگی عاشق هم بودند اما وقتی بزرگ شدند دیدن هر دوتا

شون خروسن! (نتیجه اخلاقی؛ تا وقتی جوجه ای عاشق نشو)

 

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : رضا


میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم!
در ساحل کنار دریا ایستاده ای ,
هوای سرد ,
صدای موج
انتظار انتظار انتظار
… … به خودت می آیی ,
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ,
نه دستی که شانه هایت را بگیرد ,
نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد
اسم این تنهایی است....



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:19 ::  نويسنده : رضا

بابایی, هر بار دلم بازی کودکانه فرزند و پدری میخواست این عکس رو میدیدم..

بابایی بودن ِبا تو فقط یه رویا بود !

فرمانده ستاد لشگر ۲۷ محمد رسول الله سردارشهید ورامینی

آخرین دیدار با فرزندش



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:19 ::  نويسنده : رضا

پسـرا موجـوداتِ شــادی هستـن؛ چـــــــرا ؟؟
۱- اسم فامیلیشـون رو همیشه نگه میدارن
۲- مُکالماتِ تلفـنی شـون ۳۰ ثانیه بیشترنیست
۳- برای یه سفـر ۵ روزه یه شلوار جین کافیـه
۴- اگر جایی دعوت نشدن قهـر نمیکنن
۵- در طولِ زندگی نیازی به تغییـر مدل مو ندارن
۶- برای ۲۵ نفر در عرض ۲۵ دقیقه سوغاتی میخرن
۷- اگر به مهمونی برن و لباسـشون با دیگری یکی باشه
ضد حال براشون نمیشه بلکه با طرف دوست میشن
..........................................................................
وقــتی زنــــی دیــوانــه وار باتـــو بــحث میـکنه خـــوشــــحال بــــاش...

یــعنــی هـــنوز دوســت داره

یـــــعنــــی بـــراش مـهمــی

یــــعنــــــــی رو تــــو حســـاسِ...

یــــعنـــــــی روت غیـــــــرت داره...

یــــعنــــــی می خــــواد تـــــو دیــوانه....

بـــــــترس از ســــــــکوت زن,

چــــــــون نشانه پـــــایــــان توســـــت

زنی که ســـــــکوت کرد یعنـــی تــــورو بـــرای خـــودش تمـــــوم کرده...
.......................................................................................
از وقتی که شماره شو به بلَک لیست گوشیم انتقال دادم چند ماهی میگذره…
شیش،هفت تا اس داده بود که چند هفته بعد خوندمشون.
اون موقع از دستش عاصی بودم. واقعاً اذیت میکرد.
یه شب با یه شماره دیگه اس داد برا همین نرفت تو بلک لیستم
نوشته بودکه اگه میخوای دیگه اس ندم بهت،یه چیزی بگو.
بدون معطلی جواب دادم و همون چیزی رو که میخواست
براش فرستادم چون واقعاً دیگه نمیخواستم اس.ام.اساشو ببینم.
دیگه ا………س نداد
نمیدونم اصلاً چی شد که اینطور شد. دیگه سراغمو نگرفت
انگار نه انگار که من “هستم”
به هرحال اعتراف میکنم که خیلی دلم برای اس.ام.اس هاش تنگ شده.
اگه الان اینارو میخونی، ازت میخوام که یه شانس دیگه بهم بدی. قول میدم بچه ی خوبی بشم !
هم تو مسابقه ها شرکت کنم
هم آهنگپـیشواز داغ هفته رو انتخاب کنم و حتی با شارژ ۱۶۸۶۵۰ریال، برنده ۱۰۰ تومن اعتبار هدیه
داخل شبکه شم ..!
ایرانسل دوسِت دارم !
 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 12:14 ::  نويسنده : رضا

دل به دلم " ندادی" ...

دست در دستم "هم نگذاشتی"....

پا به پا "با من نیامدی"...

تو را به خدا برو.....

سر به سرم نگذار.....
قولش را به بیابان داده ام
...............................................................
پسرعموم اینا خونمون بودن.....بعداین پسرش2-3سالشه ازپله افتادزانوش یه کوچولو زخم شدوخون اومد!
باباش بغلش کردوگفت:الان بوسش میکنم خوب میشه
بوسش کردو گفتدی خوب شد؟؟
بچش باگریه گفت:گه خوردی! کو؟؟؟

اونوقت من بچه بودم سرم میخوردیه جا ضربه مغزی میشدم
مامانم میگفت بیابوس کنم خوب شه!
منم میدوئیدم میرفتم اون بوس میکرد وسرمن عین اسکلاخوب میشد
...............................................................
ینی من تا الان فکر میکردم این دخترایی که تو رانندگی روسری شون میفته
واسه خوشتیپی دوباره سرشون نمیکنن
نگو نمیتونن فرمون رو ول کنن

.................................................................

آهسته بیا

                                    چیزی هم ننوشتی

                             نظر هم نگذاشتی،نگذاشتی..

                              همان که بخوانی بس است

                            من به بی محلی آدمها عادت دارم


 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:57 ::  نويسنده : رضا

کس:پشت نویسی جالب از راننده نیسان با ذوق!

عکس: یک پشت نویسی جالب از راننده نیسان با ذوق!

 پشت نویسی راننده نیسان


 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : رضا

غمگینم همانندِ
مادری که کودک بیمارش با لبخند به او میگوید: امسال، سین هشتم سفره ی ما سرطان من است...
__________________
خالصانه برای کودکان بیمار دعا کنیم..



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:50 ::  نويسنده : رضا


یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)

 


من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری !
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ، عاشق توام . . .

..........................................................


بابا نان ندارد
چشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت.

معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت:

بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد.

کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت:

اقااجازه!چرادروغ می گویید؟

…معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟

همکلاسی گفت :پدرم نان نداد،پدرم نان ندارد،پدرم رفت ،هرگزنیامد.

پدرم زیرباران رفت ودیگرنیامد.

سکوتی خشن برشهرک سردکلاس فائق شد.

معلم، تن لخت تخته را ازدروغ پاک کردوبازغالی که درجیبش داشت نوشت:

بابانان نداد،بابانیامد،بابازیرباران رفت وهرگزنیامد!...

.......................................................................
الان تواین هوای سرد چی میچسبه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه بستنی یخ زده خنک.

چیه فکرکردین الان میگم چایی یا آش؟ من بستنی دوس دارم
...............................................................
این پسرایی که همیشه ته ریش دارن

اینایی که هیچوقت موهاشون بلند نیست

اینایی که صداشون مردونست

اینایی که وقتی ازشون جدا میشی تا یه ساعت دستات بو عطرشونو میده

همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن دوست دارم!

اینایی که وقتی ازت دلخورن باهات حرف نمیزنن دوست داری محکم بغلشون کنی

اینایی که شبا موقع شب به خیر گفتن میگن مال خودمی

اینایی که بددهن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن بی ادب

اینایی که دستاشونو با دوتا دستت باید بگیری
.
.
.
.
.
اینا خیلی دوست داشتنین

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : رضا

عاشق هوس های عاشقانه با توام


دست هایت را به من بده


به جهنم که مرا به جهنم میبرند بخاطر عشق بازی با تو!!!!


تو خود بهشتی...




دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:36 ::  نويسنده : رضا

به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.


  به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.
 
به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.
 
به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.
 
به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.
 
و به انسان گفتم عشق چیست؟
 
 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!

 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:35 ::  نويسنده : رضا

ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ؛
 ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ .
 ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﻣﺎﭼﻢ ﮐﺮﺩ!
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 ﺍﻻﻥ ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ
 ﺑﺮﮔﻤﻮ ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻡ
..........................................................
گفت: سلام!گفتم: سلام!معصومانه گفت: می مانی؟
گفتم : تو چطور؟
محکم گفت: همیشه می مانم!گفتم: می مانم. روزها گذشت. روزی عزم رفتن کرد. گفتم: تو که گفته بودی می مانی؟
!گفت: نمی توانم! قول ماندن به دیگری داده ام .... باید بروم!
...................................................
يـــه دوس دختر هـــم نداريم ازمون بــپرسه غيــر از من چندتــا جی اف داري؟ مــام بش بگيم عزيـــزم با اينكه خيليا منو ميخـــوان اما من فقط تورو ميخوام !
بعدش اونم ذوق مرگ شـــه پرواز كنـــه و گير كنــه تو پنكه سقفي تيكه تيكه شه بميره از شرش راحت شيم ! 

.....................................................................



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:33 ::  نويسنده : رضا

مردي در سالن بدن سازي از مربي خود مي‌پرسد:
با کدام دستگاه کار کنم؟
مي‌خواهم آن دختر زيبا را تحت تاثير قرار بدهم
مربي گفت : از دستگاه خودپرد از بيرون سالن استفاده کن !
..................................
.........................................
شما یادتون نمیاد...
 پسرای قدیم رو دختری که هفتاد تا محله اونورتر خونشون بود غیرتی میشدن!
 اما مکالمه ی امروز دو تا پسر:
 - میگم این دختر عموتم خوب چیزی آ
 - آره لامصب
..........................................................
 به سلامتی پسری که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ولش کن، پسرا همینجوری هم زبونشون ۲متره، وای به حال اینکه تحویلشون هم بگیری... سلامتی دخترا :



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : رضا

سيگار ميکشم تا دود کنم خیال بودنش را...
تا سیاه کم دوران زجرم را....

زندگی بی رحم است....
زندگی لحظه به لحظه شده است...
زندگی شوق ندارد دیگر...

زندگی کام ...
زندگی کام به کام سيگار...



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : رضا

صبر کن سهراب قایقت جا دارد؟

تو کجایی سهراب؟؟......آب را گل کردند.....چشم ها را بستند وچه بادل کردند......

وای سهراب کجایی آخر؟؟.....زخم ها بر دل عاشق کردند.....خون به چشمان شقایق کردند!

تو کجایی سهراب؟؟...

که همین نزدیکی عشق را دار زدند.....همه جا سایه ی دیوار زدند.....

سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالیست!!!



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : رضا

به مدت کافی به قطار نگاه کنید و سپس به سادگی با ذهنتان جهت حرکت تغییر می کند.
 
شما می توانید با ذهنتان جهت حرکت قطار را تعیین کنید.

خطای دید بسیار جالب مخصوص بینندگان تکناز ! www.taknaz.ir
 



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : رضا



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : رضا

گیله مرد میگفت : دل دادن به گوش دادنه ؛ نمیشه خود رو دلداده کسی دونست، ولی گوش به حرفهاش نداد ، ( البته گوش دادنی که عمل در پی داشته باشه )

روی تکه ای کاغذ عکس یک قلب رو کشید.

پرسید : میتونی بگی این چیه ؟

با تعجب گفتم : این شکل یک قلب و علامت عشقه !

کاغذ رو از وسط تا زد و گفت : عشق از دو گوش تشکیل شده ؛

میدونی یعنی چی ؟ نمیشه ادعای خداپرستی و عشق به خدا داشت ولی یک گوش ات به خدا باشه و گوش دیگرت به غیر خدا ...

کاغذ رو به دستم داد و رفت ...



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:19 ::  نويسنده : رضا

شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما…شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما…شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما…شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما…شما شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما…شما
 .
 .
 .
 .
 ..
 .
 .
 شما خیلی تنبل هستین چون همه ی ” شما “های بالا رو نخوندین
 و حتماً متوجه نشدین که یکی از اونا “سما” هست !.
 الان دارین سعی می کنین که” سما ” رو پیدا کنین . . . !
 و از اینکه اونو پیدا نکردین نا امید شدین



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:14 ::  نويسنده : رضا

دیشب مهمون داشتیم ، یه بچه ی ۴-۳ ساله هم داشتن!
بچه که چه عرض کنم ، زلزله هفت ریشتری !
از کله ی سحر دارم پس لرزه هاشو جمع میکنم ، هنوز تموم نشده!
والا ما که بچه بودیم ، همون اول که میرفتیم جایی مامانمون میگفت
نمیدونین چه بچه ی خوب و آرومیه”!
ما هم گیر میکردیم تو رودرواسی تا آخر مهمونی
میشستیم یه گوشه گلای قالی رو میشمردیم که حرفِ ننه مون زمین نیفته !
اصلا نسلِ بامرامی بودیم ….جزغاله شدیم …حیف
.



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:14 ::  نويسنده : رضا

هوای هم را نداشته باشیم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خفه خواهیم شد …



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:12 ::  نويسنده : رضا

زن : عزيزم ، دنبال چي ميگردي ؟

شوهر : هيچي

زن : هيچي !؟

يه ? ساعتي هست زل زدي به اون قباله ازدواج مون!

شوهر : دنبال تاريخ انقضا شم !



دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 11:11 ::  نويسنده : رضا
دختره هر روز تو بغل يکي عکس ميذاره و زيرش مينويسه : يه روزِ خــــــــــوب بعد مياد استاتوس ميزنه که: يه مخاطبِ خاصم نداريم خو لامصــــب تو همه جاي ايران نمايندگي زدي؛!!! ديگه چه مرگته؟؟...

دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : رضا
شاید که یک چند شیشه شرم به سنگ بی پروایی شکستن و اشتیاق را پیروی کردن حریر حیا از بام بدنامی تکاندن و آسوده از برج و باروی عاقلی گذشتن ... باید که یک چند حیطه عقل از حیاط دل برگرفتن و احتیاط را قربانی کردن پای دل برهنه ساختن و آواره کوچه پس کوچه های عاشقی شدن آری دیگر وقت دل دادن است و نوبت دیوانه شدن

دو شنبه 23 دی 1392برچسب:, :: 10:48 ::  نويسنده : رضا