درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 517
بازدید کل : 24204
تعداد مطالب : 283
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

سرگرمی - نشاط - خنده - تفریح در از همه چی




ماجراهای من و نیمه گور به گورم )))))
میخوام از این تریبون استفاده کنم به این نیمه گمشده مون (آقامون) بگم:
ما از اون خونواده هاش نیستیم بیام دنبالت بگردم!!!!!! حوصله این قرطی بازیارو ندارم!!!
یکم اون تن لشتو ت[!] بده خودت عین بچه آدم بیا با بابام صحبت کن! دلم برات تنگ شده خره! بفهم دیگه اه!!!!!
هستم اگر نیستی؛ گر نیایی می روم!
.............................................................................
دکتره واسه پیرزنه 30تا شیاف نوشت! پیرزنه گفت:پسرم شما جزو رزمندگان دفاع مقدس بودین؟ دکتر با خوشحالی گفت:بله!از کجا فهمیدین؟ پیرزنه گفت:از اونجا که [!] منو با خشاب کلاشینکف اشتباه گرفتین!
...............................................................................

امان از روزی که
دو زاری مثل تو خودش رو تراول فرض
 کنه ..

.

.

.

بعضیا کات مات حالیشون نیست
فقط دوست دارن بازی کنن


 



شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 12:5 ::  نويسنده : رضا



شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 12:2 ::  نويسنده : رضا

آن که ” دلت را شکست ” … ” تاریخ تولدش ” یادت مانده …
آنکه ” رهایت ” کرد تاریخ ” آمدنش ” و”رفتنش”… دقیق
و آنکه ” احساست ” را بــه بازی گرفت …
لحظه بــه لحظه خاطراتش را سالها در یاد داری … !
اما…
آنکه دوستت دارد سطری در تارخ زندگیت بـه نامش زده ای !!؟
.....................................................................................
به انجام کارهای نیک ادامه دهید

حتی اگر دیگران آنها را به نام خویش ادعا کنند

کارهای شما پیشکشی ست به خدا

و هیچ کس نمی تواند ” خدا “ را فریب دهد . . .
,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نوه عموم۱سالشه برای اولین بار۸قدم متوالی بدون اینکه بخوره زمین راه رفته مامان و باباش از خوشحالی چنان جیغ و دادی راه انداختن که طفلکی شوکه شده دیگه سینه خیز هم نمیره!
به مامانم میگم من راه رفتم تو چیکار کردی؟
میگه هیچی؛ در کابینتارو با کش بستم!
................................................................................
آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم”
یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را … بهشان خرده نگیرید !
این آدمها فهمیده اند “دوستت دارم” حرمت دارد ،
مسئولیت دارد
ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی دوست داشتن واقعی را میفهمی ،
میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی ، تا تو شاد باشی …
آزارت نمیدهد ، دلت را نمیشکند …
به هر دری میزند که با تو باشد !
...............................................................................



شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : رضا

لغت نامه هاي دنـيــا را بايــد آتــش زد...

جلوي واژه نـبـودنــــ نوشتــه اند:

عدم حضور شخــص يا چـيــزي

هـميــن!

چقد1304093275461552_large.jpgر



شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : رضا

کاش می شد..

یک لحظه جایمان را با هم عوض کنیم..

شاید تو می فهمیدی چقدر بی انصافی

و من می فهمیدم چرا؟



شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : رضا

دخترعموم ۵ سالشه اومده می گه :سایت جدیدمو دیدی!؟
من تا ۲۰ سالگی جلو پنکه صدای اورانگوتان درمی آوردم فک و فامیلم تشویقم می کردن!
......................................................................................

قشنگترین دیالوگ دنیا آنجاست که
پدر ژپتو به پینوکیو گفت:
پینوکیو...چوبی بمان!
آدم ها سنگی اند،دنیایشان قشنگ نیست...
.......................................................................................
هیــچ گاه…

به خاطــر هیــچ کــس..

دست از ارزشهایت نکش..

چون زمانـی که اون فــرد از تــو دسـت بکشـد ..

تــــو می مانـی و یـک “مـن ” بـی ارزش…..!
...............................................................................

دیوونه
وحشی
سنگدل
ترسو
تیمارستانی
دورو
ابله
روانی
معتاد
حالا حرف اول هر کلمه رو کنار هم بزاری چی میشه؟
.....................................................................................


 



شنبه 28 دی 1392برچسب:, :: 11:15 ::  نويسنده : رضا

یه بنده خدارو بردن گزینش هرچی سوال دینی پرسیدن بلد نبود،

 


مصاحبه کننده عصبانی شد گفت بابا دیگه فاتحه که بلدی بخونی ؟

 


طرف گفت: آره ما پنجشنبه ها همش سر مزاریم...

 


مصاحبه کننده گفت خدا رو شکر الان یه فاتحه بخون!!!!

.

.

.

.

.

طرف با صدای یواش گفت: پسپسپسپس ... خدا بیامرزش
...................................................................................
به سلامتی همه اونایی که

اونقدر دلشون گرفته که خواب به چشماشون نمیاد !
.
اونا که با اینکه میدونن طرفشون راحت راحت خوابیده ،

بازم هر چند دقیقه زیر چشمی موبایلشونو نگا میکنن،
.
.
.
که شاید یه اس ام اس روشنش کنه !!!

.............................................................................

گفت از حادثه ای لبریزم، من پر از فریادم، در درونم غوغاست



گفتم این حال تو را میفهمم، دستشویی آنجاست

..............................................................................

 

قبول دارین : ۳ ساعت تو اتاق میشینی درس میخونی

هیچکس نمیگه خسته نباشی

ولی یه ثانیه موبایلت رو بر میداری ببینی کی sms داده

بابات میاد میگه : خسته نباشی !


 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 21:4 ::  نويسنده : رضا

(( پسر به دخترک گفت : اگه میخوای باهم بمونیم باید همه جوره پایه باشی... دخترک پسر را دوست داشت .... قبول کرد.... گفت: باشه عزیزم هرجور تو بخوای... پسر دختر را عریان کرد... دختر آرام میلرزید ولی هیچ نمیگفت... پسر مانند ابر سیاه بدن دختر را به آغوش کشید ... بدون کوچکترین بوسه شروع کرد.... ! .... دخترک آهی کشید... پسر اما.... دخترک بدنش میسوخت ولی اعتراضی نمیکرد... پسر تکانی خورد و کنار دخترک افتاد... دخترک با لبخند گفت: عزیزم راضی شدی؟ .. پسر لبخند کثیفی زد و لباسهایش را پوشید و رفت... ساعتی بعد دختر به پسر زنگ زد ... الو عشقم چطوری .. پسر اما لحنش مثل قبل نبود.. : دیگه به من زنگ نزن ... قطع کرد...! دخترک گوشه ی اتاقش آرام گریست....چند سال گذشت... " تبریک میگویم به پسر"... حالا همان دخترک معصوم و زیبا تبدیل به " فاحشه " شده بود... پسرک همراه دوستانش به فاحشه متلکی گفتند.. وقتی چشمهای پسر به فاحشه ی زیبا افتاد.. اشک در چشمانش حلقه زد... فاحشه: چرا به دوستانت نمیگویی به جرم عاشق بودن تو فاحشه شدم که حالا.... فاحشه رفت... دیگر جایی برای جبران نمانده...... !! 

......................................................................................................................................

کتابش را گرفته یک دستش و خودکاری هم دست دیگرش. زل زده به من و دانشجویی که داریم با هم بحث می کنیم. پرسیدم :تو هم می خواهی سوالی بپرسی؟ گفت :پ ن پ؛ اومدم حالتو، احوالتو... بپرسم بروم!
دانشجوست ما داریم!؟
.....................................................................................
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم

گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بیرد” بازی میکردم

یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت:

نگاه کن توروخدا 25 سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه

مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه!

من

انگری بیرد
...................................................................................

 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 21:0 ::  نويسنده : رضا

عکس های عاشقانه جدید با متن



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 20:59 ::  نويسنده : رضا

این کلمه رو کیا دوستش دارن ؟



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 20:56 ::  نويسنده : رضا

آدمهای ساده را دوست دارم

همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.

همان ها که برای همه لبخند دارند.

همان ها که همیشه هستند،

برای همه هستند.

آدمهای ساده را

باید مثل یک تابلوی نقاشی
ساعتها تماشا کرد؛
عمر شان کوتاه است.
بس که هر کسی از راه می رسد
یا ازشان سوء استفاده می کند یا زمینشان میزند
یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.
آدم های ساده را دوست دارم.

بوی ناب “ آدم ” می دهند..

نویسنده:؟؟؟



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 20:55 ::  نويسنده : رضا

او رفت و ماندم در قفس ، یارب به فریادم برس

شد سرنوشتم عاقبت ، بازیچه دست هوس

امشب که مستم مست مست ، داغی نهادم پشت دست

تا نقش نابودی کشم بر آنچه بود و آنچه هست

صحرا به صحرا کو به کو ، هرجا گذر کردی بگو

پایان عشق بیگانگیست ، عاشق شدن دیوانگیست

.....................................................................................


دیشب داداشم تو خواب هذیان می گفت و جیغ می کشید …

رفتم اتاق می بینم بابام بالا سرشه !

میگم خوب بیدارش کن !

میگه بذار کابوسشو ببینه

اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره

بزار سه بعدیشم ببینه
این فک و فامیل ما داریم
.......................................................................
می تواند مچم را بگیرد...
اما همیشه دستانم را میگیرد...
خدا را میگویم.

 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 20:53 ::  نويسنده : رضا

این بار میخوام فقط بزنم به سلامتی خودم ...

به سلامتی خودم که بی محبتی دید اما از محبتش کم نشد 

به سلامتی خودم که نامردی دید اما با قلب زنونش مردونه موند

به سلامتی خودم که جز اون هیچکی به چشمش نیومد اما جز من همه به چشمش اومدن

به سلامتی خودم که با یه حرف عاشقونش رفت به عرش بدیاشو دیگه ندید

به سلامتی خودم که سوخت اما نسوزوندش

بزن سلامتی خودم ...
................................................................................
اونـــــــــی کهـ اَلــ ـانــ {مـــ ـالِ} شُماســ ـت..

اونــ ـی کهـ تــ ـو {آرزویِ} شُمــ ـاست....

مدتهاســ ـت {جاش} تو {میــ ـس کال}هـــ ـای مــ ـاست...

هَلــ ـاکِ {مـــ ـا} بُــــ ـود..

در {حَـــ ـدِ} مـــــا نبــ ود...

پاســـِ ـش دادیــ ـم بهـ {شُمــ ـا}.......مُبارکتون بـــ ـاشه.....

مـــ ـا {تُــ ـفــــ} کردیــ ـم....شُمــ ـا {نُـــ وشِ جــ ـان} کُـــن....

آره عـــ ـزیز.....

سَقــف {آرزو هـــ ـایِ} شُمـــ ـا...

تَـــ ـهِ {خــــ ـ ـاطِراتــــِ} مـــ ـ ـاستــــــــ.....
..................................................................................
ﭘﺴﺮ : ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺠﺎﻣﯽ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﺭﻭﻡ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﮕﻢ !
ﭘﺴﺮ : ﻧﻪ ﺑﮕﻮ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ! ﺭﻭﻡ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﺨﺪﺍ !
ﭘﺴﺮ : ﺟﻮﻭﻥ! ﺑﮕﻮ ﺩﯾﮕﻪ !
ﺩﺧﺘﺮ : ﺁﺧﻪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﻢ
ﭘﺴﺮ : ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻡ ﻧﮑﻦ! ﺑﮕﻮﻭﻭﻭ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﻭﻧﺠﺎﺕ !!!
ﭘﺴﺮ : ﺟﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻥ! ﮐﺠـــﺎﻡ؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﻭﻧﺠﺎﺕ ﺩﯾﮕﻪ! ﺍﻭﻧﺠﺎﺗﻮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ !
ﭘﺴﺮ : ﺧﻮ ﻻﻣﺼﺐ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﺩﯾﮕﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﺧﺘﺮ : ﮐﯿﻒ ﭘﻮﻟﺖ
.
.توچی جو گرفتت یهو؟؟؟؟؟ برو از خدا بترس

 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 20:51 ::  نويسنده : رضا

یارو از ماشین پیاده شد در رو واسه زنش باز کرد !

زنش گفت : فدات شم عزیزم بعضی از کارات خیلی رمانتیکه
.
.
.
.
.
.

.
یارو گفت : زر نزن بیا پایین ، در فقط از بیرون باز میشه

..........................................................................

آیامیدانستیدمعنی(بای)که این روزهابعضی جوانان به اصطلاح تحصیل کرده ومترقی برای کلاس در محاوره های روزانه خودچه ازطریق مسج=پیامک=اس ام اس ویادرزمان جداشدن ازهمدیگه بجای خداحافظ/خدانگهدار/درپناه خدا به کارمیبرندسرمنشأوبیادش ازکجاست؟وچه معنی دارد؟ومفهومش چیست؟یعنی درحفاظت پاپ باشی نگوییدکه پاپ رهبرمسیحیان رونمیشناسیدآیارواست که یک مسلمان درحفاظت پاپ باشه؟خودتان قضاوت کنید(خداحافظ/خدانگهدار)=خداوندحافظ ونگهدارتان باشدبهتره؟یا(بای)=درحفاظت پاپ باشید/پاپ نگهدارتان باشدلطفأنشرکنیدتامسلمانان بدانندکه دانسته یاندانسته چه کلمه وجملاتی رااشتباهی درمحاوره های روزانه خودبکارمیبرند انشاءالله آگاه کردن مردم ونشراین متن صدقه ی جاریه ای برایمان بشودآمین..
................................................................................

گرگه داشته شل شل راه میرفته. ازش میپرسن چی شده؟ میگه رفتم دم خونه شنگول و منگول و حبه انگور. بعد گفتم منم منم مادرتون. از بخت بد باباهه خونه بود حرف مار رو هم باور کرد!

....................................................................................

 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : رضا

جواب ایرانی ها به اس ام اس یه ناشناس؟
دهه پنجاهی:حتما اشتباه فرستاده
دهه شصتی:بعد از چند بار تکرار شما
دهه هفتادی:هنوز عرق پیام خشک نشدهu؟
دهه هشتادی:کدوم یکی هستی؟
اینطوری پیش بره نودی ها شماره ناشناس ندارن!

...............................................................

یعنی حاضرم یه پارج عرق کنم ولی بدون پتو نخوابم

لامثب هر چی زور میزنم نمیشه احساس پوچی میکنم
..................................................................................
یارو توی خیابون زل زده بوده به یه دختره، یه پیرمردی بهش میگه: مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟ طرف میگه: چرا، ولی به این خوشگلی نیستند
.................................................



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 18:9 ::  نويسنده : رضا

دختر همسایه برام فرستاده . . .

________________________



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 18:6 ::  نويسنده : رضا

جملات الهام بخش زندگی



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 18:6 ::  نويسنده : رضا

ﭘﺴﺮﻩ : ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪ
ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻣﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﭼﺮﺍ
ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ
ﭘﺴﺮ : ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱ
ﺷﺪﻩ . ﻭﺗﻠﻔﻦ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﺩﺧﺘﺮﺧﻴﻠﻲ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ
ﻭﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺮﻩ
ﺗﻮﺍﺗﺎﻗﺶ
ﭼﺸﻤﺶ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ
ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻋﮑﺲﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﺷﮏ...
ﺗﻮﭼﺸﺎﺵ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻮﺭﺩﻋﻼﻗﻪ ﻱ
ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺬﺍﺭﻩ
ﻭﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻩ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺗﺎﺏ ﻧﻤﻴﺎﺭﻥ ﻭﻣﻴﺮﻳﺰﻥ
ﺩﺧﺘﺮﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﻳﻪ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﺷﻮ
ﺍﺯﺩﺳﺖ
ﺩﺍﺩﻩ . ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﺒﺮﺩ
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﭘﻴﺎﻡ ﺩﺍﺩ : ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ
ﭘﻴﺎﻣﻮﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺟﺴﻤﻢ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﻲ
ﺩﻟﻢ
ﻫﻤﻤﻤﻤﻴﺸﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺟﺴﻢ ﻫﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
ﺑﺮﺍﻱ
ﻫﻤﻴﺸﻪ . ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﻣﻴﺮﻩ
ﺳﺎﻋﺖﺩﻗﻴﻘﺎ 3:34 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ ﻭﺗﺎﺭﻳﮑﻲ
ﺧﻮﺩﺵ
ﺭﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﻱﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ ﺩﺧﺘﺮﺑﺮﺍﻱ
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮﺗﻨﻬﺎﻳﻲ
ﻣﺮﺩ . ﺻﺒﺢ ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺧﺘﺮﺵ
ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﻧﺪﻳﺪ . ﺗﻠﻔﻦ
ﻫﻤﺮﺍﻩ
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻪﻣﺪﺍﻡ ﻭﭘﻴﺎﭘﻲ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﺗﻮﺟﻬﺶ
ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖﮔﻮﺷﻲ ﺭﻓﺖ ﭘﺴﺮﻯ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ
ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ . ﭼﺸﻢ
ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ
ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ
ﺑﻮﺩ: ﻋﺰﻳﺰﻡ , ﻋﺸﻘﻢ, ﺑﺨﺪﺍ ﺷﻮﺧﻲ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ
ﻫﻨﻮﺯﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﻡﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﮑﻨﻢ
ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ
ﻓﺮﺻﺖ
ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ ....
ﺑﻮﺩ ...
ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ
ﮐﺎﻣﻼﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﺑﻪ
ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪ
ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ...
ﻛﻠﻴﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﻟﺒﺎﺳ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﮔﻴﺮﻛﺮﺩﻩ
ﺑﻮﺩ .... ﺁﺭﯼ ﺍﻭﻥ
ﺩﺧﺘﺮﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ .../



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : رضا

 

 

دلم دریا به دریا از تماشای تو میگیره


دلم دریاست اما از تماشای تو میگیره ....



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 17:40 ::  نويسنده : رضا

 

 

 

ترو خدا منو دوس داشته باش ...



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : رضا

 

 

 

ترو خدا منو دوس داشته باش ...



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : رضا

43628883773846971310.jpg

 
رهایم کردی چرا که برهنگیت را نجوییدم ،

بوسه هایت را نطلبیدم و طعم گناه را نچشیدم !

رهایم کردی چرا که عشق ورزیدم !



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 16:19 ::  نويسنده : رضا

حس خوبی نیست
وقتی
یک زن
خالی می شود از احساس ،
از عشق ،
از نیاز،
حس خوبی نیست ...
وقتی
کلام عاشقانه ای حتی تو را به رخوت خواستن نمیرساند
یا بوسه ای
گونه هایت را گلگون نمی کند
حس خوبی نیست
وقتی
تن کرخت خود را به گوشه ای کشیده کز میکنی
وقتی همه ی چشمها را درنده میبینی
و لحظه ای آرزو میکنی
ایکاش زن نبودم
من میدانم
این اصلا حس خوبی نیست .....
...........................................................................

مورد هم داشتیم طرف :

ﯾﻪ ﻟﺸﮑﺮ ﺁﺑﺠﯽ ﺩﺍﺭﻩ ...

ﯾﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ...


ﯾﻪ ﺣﺮﻣﺴﺮﺍ ﺳﻮﮔﻠﯽ !


ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽِ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺶ !!!


......................................................................
اگر صبح زود از خواب بیدار نشوی ،

هرگز طلوع خورشید را نمی بینی ، هر چند خورشید ، همیشه طلوع می کند .

اگر دعا نکنی ،

هرگز حضور خداوند را احساس نمی کنی ، هر چند ، خداوند همیشه در کنار ماست .

❤❤
.............................................................................
شبا شباى نزديك به امتحانه :

.
.
.
.
.


چراغارو خاموش كنيد محفل معنوى بشه

ميخوام امشب دلاتونو ببرم پيش عمه ی استاد !!


 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : رضا


تفاوت بین دخترها و پسرها!!

 

 

 


1-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند

 

 اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند.

 

 


2-اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه

 

از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل

 

 غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش

 

 رو از خونه فراری میده!

 

 


3-یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه

 

 خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل

 

 غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه.

 

 


4-یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته

 

 افسرده میشه بعد با

 

 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون

 

 دختری که 3 تا

 

 مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در

 

 مرحله دو تا مشکل

 

خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!

 

 


5-دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره
!

 

 


6-دخترا می خوان سر پسرا کلاه بزارن اما در نهایت

 

 سر خودشون کلاه

 

 میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که

 

میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن.

 

 


7-اگر به یه دختر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر

 

 خوبی و عاشقت

 

میشه اما اگر به یه پسر بگی دوست دارم

 

 فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و

 

 جوات هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاص شه!

 

 

 


8-نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا

 

 چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و .........هست.

 

 


9-دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی

 

 رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف

 

 میکنن و در هر تصادف رد پای

 

 یک دختر به چشم می خوره.

 

 


10-دخترا فکر می کنن بهترین راه برای بهترین

 

 راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت

 

 و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند

 

 بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله!

 

 


11-دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها

 

 از درس و مدرسه فراری هستند!

 

 

 

12- پسر ها به هم حسودی نمی کنن

 

 اما دخترا به هم حسودی می کنن.

 

 


13-اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما

 

 سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون

 

 دوست پسر داشته باشه شما قسم می

 

خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.

 

 


14-دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها

 

 خودشون حرف زور میزنن

 

 


۱۵- شرمنده . شماره ۱۵ خیلی ..........هست و اگه

 

 بنویسم وب فیلتر میشه !

 

 


16-اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ

 

 حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک جمع فقط سوتی میدن!

 

 


17-یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت

 

 نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش

 

 صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

 

 


18-پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه

 

همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم

 

 چیه واسه همین طرفدارشن!

 

 


19-یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با

 

 هیچ پسری دوست

 

 نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه

 

 با 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!

 

 


20-یک دختر اگر توی خیابون پسری

 

 ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر

 

 اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت

 

 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9

 

منتظر تماستم!

 

 


21-اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر

 

 می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر

 

 نگاه کنه دختره فکر میکنه که

 

 پسره چقدر بی چشم و رو هستش!

 

 


22-دختر ترشیده میشه اما پسر نه
!!!!

 

 


پ.ن: بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه

 

 فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه

 

 نمی فهمند می زنن زیر خنده و

 

میگن خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت

 

حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای

 

 ایرونی توهین شده

 

و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به

 

 نویسنده اش میل میزن و فحشش میدن.



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 11:23 ::  نويسنده : رضا

دختر چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تلاش بی حاصل پدر و مادر برای پسردار شدن !
خانم محترم در آمدن لج شما رضایت ماست...
.................................................................................
«چقدر چاق شدی!» چیست ؟



جمله ای که میتونه درجا جنس مونث رو از پا دربیاره و در طولانی مدت باعث افسردگی اون شخص بشه !!
............................................................................
 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : رضا

پسر : عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
دختر : از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــــگ بووووووود ...!
پسر : اون که ۱۰۰% ... هیکلت همیشه قشنگ بوده ..
اصلا من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد ...!
دختر : یعنی به خاطر هیکلم فقط با من دوست شدی؟خیلی هیــــــــــــــزی!
پسر : نه عزیزم ، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شدم ..هیکلت واسم مهم نبود
دختر : یعنی چی ؟! پس این همه ورزش میرم برای کی میرم ؟! هیکلم برات مهم نیست ؟!!
پسر : عزیزم ، موقع دوست شدن مهم نبود ، الان که هست ..!
دختر : یعنی الان میرم ورزش برات بی اهمیت میشم ؟!!
پسر : فدات بشم ، همه چیزت ، تمام وجودت ، همه خصوصیاتت برام مهمه!
دختر : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که باهام باشی ؟!!!
پسر:جان مادرت بیخیال شو
...............................................................................

__0\
|
JL


میدونی چقدر دوست دارم؟

O
<>
JL

اینقد

________0________
|
JL

 


0 0
\|/\|/
\/\/

دستاتو سفت گرفتم که یهو گمت نکم آخه بی تو من تنهام

..........................................................................

شوهر نازی داشتم
خوب نگهش نداشتم
شغال اومد و بردش
یه جا نشست و خوردش
حالا همه باهم:
دمش گرم
دمش گرم

......................................................................


دوس دختره آدم باید فوتبالی باشه… بتونی سر الکلاسیکو باش کل کل کنی و یا حتی بشینی pes شرطی هم بزنی باهاش..

..........................................................................

گاهی لازمه کرکره زندگیمونوبکشیم پایین.یه پارچه سیاه بزنیم رودرشوبنویسیم:کسی نمرده؛فقط دلمون گرفته...!

 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 11:17 ::  نويسنده : رضا



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 11:14 ::  نويسنده : رضا

لطفا آروم و با احساس بخون
آب.... آب... آب....
وای چه آب زلالی چه صدای باحالی داره.... بهتره یکم بخورم
آب... آب... آب....
تشنت شده؟؟؟؟؟ اگه تشنت نشده
یه بار دیگه بخون....
ستاد آزار و اذیت بعضیا که خودشون میدونن
بی مزه هم عمته.... >_<
...........................................................................
در پی کشته و زخمی شدن تعدادی از عوامل فیلم معراجی ها به کارگردانی مسعود ده نمکی بر اثر انفجار در سر صحنه در شهرک سینمایی دفاع مقدس ،دولت پاکستان این کارگردان منفجر کننده را شهروند افتخاری پاکستان نامید
...............................................................................
حيف نون خواب میبینه داره بازی میکنه باباش رو میکُشه میره مرحله بعد. از خواب بلند میشه میبینه باباش جلوش نشسته میگه اه سیو نکردم.
 



جمعه 27 دی 1392برچسب:, :: 11:13 ::  نويسنده : رضا

پدرم
آرزوهایم را قورت می داد
تا چشمانم مه گرفت
چون
دستش مانند
پای برادرم همیشه لُخت بود…
چقدر صورتم
بوی زحمت می گیرد
وقتی نوازشم می کند!



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 21:24 ::  نويسنده : رضا

naghmehsara.ir10

 

تو مرا نادیده بگیر …

و من …

بدنم روز به روز کبود تر می شود …

از بس …

خودم را میزنم ،

به نفهمی …!!!



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 21:17 ::  نويسنده : رضا

شــــــــک نکــــن ...! " آینــــده ای " خواهـــم ساخت که , \" گذشتــــه ام \" جلویــــش زانـُــــــو بزنــــد ...! قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...! برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود , آنـــقـــدر خوشبــ♥ـخت می کنــــم کـــــه , به هـــر روزی که جــای \" او \" نیـستـی به خودت \" لعنـــت \" بفـــرستـی
.............................................................................
حـــــــــالا کـــــه رفـتـــــــه ای . . .
بـــا اجـــــازه بـــزرگــتــــرهـــا "بــــــــلــــــــه"
بــــا خــــاک ازدواج مـیـــکـــنــــم
وقـتــــی قــــرار اســـت تــــــــو نــبـــاشـــــی . . .
.......................................................................
به اولين شخصي که گفتم دوست دارم تو بودي ولي انقدر دل شکستن برات راحت که دل ما رو هم شکستي مشکلي نداره انقدر دل ما شکسته که ديگه ضد ضربه شده
.......................................................................
پسر :بابا من کی اونقدر بزرگ میشم ک هرکاری دلم خواست بکنم؟
پدر :پسرم تا حالا کسی اینقدر بزرگ نشده!!
.........................................................................
مـیـــزنـــم بــــه بـیـــابـــان ...
و پـــایـــم را بــــه پـیــشـــانـیــش مـیـکــوبـــم !
مــن لــج ایــن بـیـــابـــانــی را کــه از هــیـــچ طـــرف
بــــه "تـــــــــــو" نـمـــی رســــــد ... در مــــی آورم !
 



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 21:13 ::  نويسنده : رضا

یکی از مزیّت های مهم لُپ داشتن <img src=ops:" class="wp-smiley">

یعنی اینارو آدم فقط باید گازشون بگیره <img src=" class="wp-smiley">

عکس های خنده دار بچه ها



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 16:12 ::  نويسنده : رضا

دختری از مردی پرسید :


چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم


در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟


مرد جواب داد:


به من بگو چرا زندگی میکنیم


در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟


هیچی دیگه


دختره هم زد تو دهنش


گفت سوال منو با سوال جواب نده  !

..........................................................................

دیروز مامانم صدام کرد گفت: بیا با ماشین منو تا فلان جا برسون!
گفتم: حال ندارم، برو از آژانس سر کوچه ماشین کرایه کن!
اونم هیچی نگفت و رفت…
امروز بهش گفتم: مامان گشنمه پاشو غذا درست کن!
گفت: حال ندارم برو سر کوچه زیر آفتاب بشین فتوسنتز کن!


...........................................................................

 

                          نه بیدادم

                                      نه فریادم

 

                     نه سرمستم

 

                                                    نه هوشیارم

 

                                          نه از بادم

 

                                      نه از خاکم

 

                     نه میفهمم

 

                                      نه نادانم

 

                                     چیستم؟کیستم؟

 

                                            نمیدانم...!

 



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 16:8 ::  نويسنده : رضا

ای ستاره ها , ما سلام مان بهانه است

عشق مان دروغ جاودانه است!

در زمین, زبان حق بریده اند

حق , زبان تازیانه است!

و انکه با تو صادقانه درد دل کند

های های گریه ی شبانه است.

تو این مدت تنها همدمم اشکهای شبانم بود و افسوس روزایی که از دست دادم.اما گذشته ها گذشته.........

ولی حال الانمم چندان تعریفی نداره.همش رزوای تکراری.همشون مثله هم میانو میرن بدون هیچ نغییری.این روزا احساس میکنم دیگه حتی خدا هم صدامو نمیشنوه.

ای ستاره , ای ستاره غریب!

ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم

پس چرا به داد ما نمی رسد!

ما صدای گریه مان به آسمان رسید

پس چرا از خدا صدا نمی رسد.

.....................................................................

یارو تو فیس بوک پی ام داد میتونم خواهش کنم پیجمو لایک کنی ??


گفتم عاره خواهش کن


زد بلاکم کرد....


ملت عصاب ندارن بخدااا

.....................................................................

 

خیلی ها مترسک را دوست ندارند چون پرنده ها را می ترسونه اما من دوسش دارم چون تنهایی را درک می کنه!

.....................................................................
آشپزی سخته ولی میتونین با خلاقیت*های کوچیک این کار رو برای خودتون به لذت تبدیل کنین، مثلا من ﺩﯾﺮﻭﺯ ماستو خیار رو بدون خیار درست کردم خیلی هم خوب شد <img src=" title=""><img src=" title="">



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 16:3 ::  نويسنده : رضا

آسون وداع کردم باهات با این که می‌مردم برات
کاشکی نمیذاشتم بری کاشکی می‌افتادم به پات

خواستم بگم ترکم نکن پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیم‌و تو چشمای بارونیم ببین

هر شب با کلی اشتیاق زُل می‌زدم به آسمون
فرصت نمونده واسۀ ابراز احساس جنون

...........................................................

آليس به يک دوراهي رسيد و يک گربه را روي درخت ديد.
به گربه گفت: «از کدام مسير بايد بروم؟»
گربه پرسيد: «به کجا مي‌خواهي بروي؟»
آليس پاسخ داد: «نمي‌دانم.»
گربه گفت: «پس مهم نيست که از کدام راه بروي.»

.................................................................

 

غضنفر رفت گزينش برا استخدام


هر چی سوال دينی پرسيدند بلد نبود


طرف عصبانی شد گفت:


بابا فاتحه که بلدی بخونی؟


غضنفر گفت:


ما خو پنجشنبه ها میریم سر قبر بابام...مگه میشه بلد نباشم؟!


طرف گفت:خداروشكر،بخون


غضنفر با صدای يواش گفت:پِسپِسپِسپِسپِسپِس،خدا بيامرزتش

...........................................................................


به یه دانشجو میگن چرا درس نمیخونی؟ میگه : یه سال365 روزه 52 روزش جمعه است, میمونه 313 روز حداقل 50 روز تعطیلات تابستانی داریم میمونه 263 روز میانگین هر روز 8 ساعت میخوابیم این میشه 122 روز وباقی میمونه141 روز... هر روز یک ساعت برا خودمون وقت بزاریم این میشه 15 روز و باقی میمونه126 روز روزی 2 ساعت خورد و خوراک این میشه 30 روز و باقی میمونه 96 روز میانگین روزی 4 ساعت گشت و گذار با دوستان ساعتهای خالی بین کلاسها و رفت و آمد مسیر دانشگاه و خونه این میشه 60 روز و باقی میمونه 36 روز 31 روز تعطیلات رسمی سالانه, میمونه 5 روزخوب عزیزم ما هم آدمیم سالی 4 روزم مریض میشیم میمونه یه روز, چه تصادفی اون یه روزم روز تولدم تموم شد...



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 15:56 ::  نويسنده : رضا



هی غریبه...


رو کسی دست گذاشته ای که همه ی دنیای من است...


بی وجدان آنقدر راحت به او نگو عزیزم!!!




پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 15:55 ::  نويسنده : رضا

فیقم ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮ ﺑﭙﯿﭽﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ


ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ! ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ :



ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻡ !! ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ .. ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺧﻮﺩﻡ


ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ!


ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺍﻭﮐﯽ ﻫﺎﻧﯽ ، ﺟﻮﻭﻭﻭﻧﯽ ! ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻡ ! ﻣﻨﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻢ!


ﺑﯿﺎ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﻢ ﺍﺻﻼ !


رفیقم : ﺍﯼ ﺟﺎﺍﺍﺍﺍﻥ ﻋﺰﯾﺰﻡ ! ﺑﺪﻭ ﺑﯿﺎ ! ﺑﻮﺱ ﺑﻮﺱ ﺑﺎﯼ!


دو ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﺗﻮﯼ ﺗﯿﺮﺍﮊﻩ ﺩﯾﺪﻥ !


ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ رفیقم ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻮﺩﻩ


ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﻪ !!


ﺧﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻡ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ


ﻫﻢ ﺭﺩ ﺷﺪﻥ !


ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ رفیقم ﺭﺳﯿﺪه ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩه ﺑﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺩﺧﺘﺮﻩ گفته :


ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾـــﺰﻡ ! ﻣﻦ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ !!


دوس دخدرش : ﻫﺎﻧﯽ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻡ ﻻﻻ ﺩﺍﺭﻡ ! ﯾﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻢ!


رفیقم : ﺍﻭﮐﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﻮﻭﻭﻭﻭﺱ !!



خدايا منووو بكش

.......................................................................

 

قضاوت ...

پیش از ان که درباره ی زندگی و گذشته و شخصیت من قضاوت کنی ...

خودت را جای من بگذار ...

از مسیری که من گذشتم عبور کن ...

با غصه ها ...

تردید ها ...

ترس ها ...

درد ها و خنده هایم زندگی کن ...

یادت باشد هر کس سر گذشتی دارد ... هرگاه به جای من زندگی کردی

ان گاه میتوانی در موردم قضاوت کنی !!!

............................................................................


پسر :به به چه خوشگلید شما.. اسمتون چیه؟ دختر :مدرسان شریف پسر :چی؟ دختر :مدرسان شریف پسر :واییی... کجایی هستی؟ دختر :مدرسان شریف پسر (درحال کوبیدن سرخود به دیوار) :شمارت چنده؟ دختر :بیست و نه دوتا شیش<img src=" title=""><img src=" title="">



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 15:50 ::  نويسنده : رضا

یه بوس میدی !؟

گاز نگیرین فقط !

عکس های شاد و خنده دار آخر هفته !! (70)



پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 15:49 ::  نويسنده : رضا

ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ .. 118 ﺍﭘﺮﺍﺗﻮﺭ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻟﻮ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ .


ﺑﭽﻬﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻟﻮ .... ﺩﻭﺷﯽ ﺩﺳﺘﺘﻪ ؟؟


ﺍﭘﺮﺍﺗﻮﺭ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﻠﻪ !! ﺑﭽﻬﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺘﻮﻥ ﺗﻮ ﺗﻮﻧﺖ .....!


.
ﺍﭘﺮﺍﺗﻮﺭ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﭘﺮﺍﺗﻮﺭﺍ


ﻣﯿﮕﻪ ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮔﻮﺷﯽ


ﺩﺳﺘﺘﻪ ؟ ﺑﮕﯿﻦ ﻧﻪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﯼ ﻣﯿﺪﻩ !!

.

ﯾﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﭽﻬﻪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ .. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ


ﺍﭘﺮﺍﺗﻮﺭﺍ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﭽﻬﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﻭﺷﯽ


ﺩﺳﺘﺘﻪ؟؟


ﺍﭘﺮﺍﺗﻮﺭ ﯾﺎﺩ ﺣﺮﻑ ﻫﻤﮑﺎﺭﺵ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ : ﻧﻪ !!


.
ﺑﭽﻬﻪ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﺍﺍﺍﺍﯼ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺗﻮﻧﺘﻪ ؟؟؟ ))))


خخخخخخخخخخ
))

...................................................................


یه دوست چینی داشتم، برﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩتش رفتم ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ. دوست چینیم ﺑﻪ من ﮔﻔﺖ :ﭼﻴﻨﮓ ﭼﻮﻧﮓ ﭼَﻦ ﭼﻮﻭﻥ ﻭ... مُرد! ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻛﺸﻮﺭ ﭼﻴﻦ ﺳﻔﺮ ﻛﺮﺩم و در اون جا از یه مرد چینی معنیش رو پرسیدم و اون مرد چینی به من گفت :ﭘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﻴﻠﻨﮓ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻛﺼﺎﻓﻄﻄﻄ <img src=" title="">

....................................................................

 




پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, :: 15:46 ::  نويسنده : رضا